جلسه ی هشتم کلام انقلابی: چگونگی پیروزی انقلاب به عنوان یک حرکت عظیم و منظم با وجود خلأ نظری
استاد حجت الاسلام فلاح شیروانی
مقرّر: یاسر کافی
ما گفتیم که باید دانش به خورد یک حرکت بزرگ اجتماعی داد تا منضبط بماند و منضبط حرکت کند.
در اینجا باید دقت بیشتری کرد.
فرق دانش با اندیشه:
ما دو عنصر را می توانیم از هم جدا کنیم: دانش ، اندیشه.
اینها دو چیز هستند ولو اینکه می توانیم بگوییم که دانش ، یک جور اندیشه است. این حرف درستی است ولی به این عنوان که یک عنصری است که می تواند در حیات انسانی مؤثر باشد و نقش آفرینی کند، ما با دو عنصر مواجه هستیم.
کند بودن تحقق دانش، و عدم برخورداری از سرعت لازم جهت ایجاد انقلاب ها:
عنصر اول، عنصر دانش که تعریف شد.
ویژگی دانش ها این است که شما در یک عرصه ی دانشی نمی توانید به سهولت، حتی یک مسأله ی علمی تعریف کنید.
یک مسأله ی علمی اینگونه نیست که یک معضل در بیرون دیده شود و سپس بلافاصله در مجامع علمی مثل حوزه ی علمیه وارد شود و فوراً درباره ی آن به عنوان یک مسأله تحقیق کنید و پاسخش را بدست آورید.
این اسمش مسأله ی علمی نیست. معمولا معضلات در جامعه با دو نگاه به آن نگاه می شود:
- نگاه عرفی: در اینصورت یک مسأله ی سطحی شکل می گیرد.
- نگاه علمی: نگاهی که دانشمند به یک معضل می اندازد و آنرا با تقریری خاص، به مسأله ای تبدیل می کند. این مسأله با ذهنیت عادی فاصله دارد. این مسأله از دانایی های زیادی تغذیه می کند. یعنی این مسأله تا مسأله بشود، دانش های زیادی می خورد.
مسأله ی علمی تا بخواهد تقریر شود، کلّی مقدّمات دارد. مثلا شامل ایده پردازی، طرح تحقیق، اجرای تحقیق، بررسی ادله، بررسی نتیجه و ... .
به عبارتی طبع دانش کند است و به اصطلاح می گویند طبع دانش سرد است. لذا با دانش نمی شود به سراغ انقلاب رفت.
این حال و هوای دانش است، و البته بخاطر همین هم است که خیلی ارزشمند است.
فرق دانش با اندیشه و تناسب فکر و اندیشه جهت برپایی انقلابها:
اما یک حال و هوای دیگری نیز داریم که چالاک است. یعنی اینقدر رشته، رشته نیست. چالاک است و اینقدر خود را در نظریه پردازی و ... گیر نمی اندازد. و استشمام های بالایی دارد.
کسی که دارد یک حیات اندیشمندانه در پیش می گیرد، در طراز پایین نمی تواند فکر کند.
اگر یک محیط علمی، اندیشه را نشناسد، مجموعه ی خود را کند و کم تولید می کند. زیرا به اندیشه ها میدان نمی دهد. تا اندیشه ای را مطرح می کنید، می گوید سند این اندیشه چیست؟
یعنی موقعی که بلد نیست به اندیشه میدان دهد، دچار کندی های شدید می شود. اساسا این پدیده را شناسایی نکرده است و نمی فهمد که دانش و اندیشه از هم جدا هستند.
اگر در محیط علمی شما، این اندیشه را نشناسد، این را یک نارسایی بزرگ باید فرض کرد. و ما با این مسأله مواجه هستیم.
پرکردن فاصله ی بین دانش اسلامی و حرکت انقلابی امام ره از طریق اندیشه ها:
این را بخاطر این عرض می کنم که گفتیم که حرکت های عظیم اجتماعی باید از یک اندیشه ای تغذیه کند که مصداقش می شود فراورده های علمی و دانش.
و بعد می بینید که دانش شما چند کیلومتر با صحنه ی فعال زندگی شما فاصله دارد. این موجب می شود که افراد زیادی باسوادند ولی رفتارهای متحجّرانه در مقابل حضرت امام از خود بروز می دهند.
پاسخ این است که درست است دانش ها از حرکت امام فاصله دارد، لیکن امام این فاصله را با اندیشه های خود پر کرده است.
حضرت آقا در اولین جلسه نشست راهبردی می گویند ما در 4 عرصه باید پیشرفت کنیم:
- فکر
- علم
- زندگی
- معنویت
یعنی فکر و علم را از هم جدا می کنند. و فرمودند که درست است که علم، فکر است ولی فکر غیر از علم است و فکر مهم تر از علم است.یعنی آن"العلم سلطان"، کم اهمیت تر از عرصه ی فکر است.
لزوم بررسی نظام فکری حضرت امام ره:
پس ما چون اندیشه را نمی شناسیم، می گوییم امام بر اساس احساس عمل کرده است نه دانش و علم. لذا دیگر شروع نمی کنیم مطالعه ی نظام فکری حضرت امام. در حالیکه حضرت امام ، دارد تمدن نوین را با این فکر اداره می کند. نه اینکه هر فعل امام را بخواهید با یک بعد دانشی کلامی یا فلسفی قدیم بررسی کنید.
بررسی تفکر امام و آقا نشان می دهد که ایشان تقریبا از تمام مفاهیم دینی تقریر جدیدی دارند. اصلا منطقه ی تفکر را از یک دغدغه ی فردی موحّدانه آورده اند در یک دغدغه ی تمدّنی.
لذا اصلا نمی توانیم منظومه ی فکری امام و آقا را بیان کنیم.
انقلاب با این سوخت فکری هدایت شده است و تا به الان نیز این سوخت به آن رسیده است. چرا بعد از یک چله ی پرافتخار بر مبانی خود پایبند هستیم؟ زیرا یک نخبگی پشت آن است و باید بلد باشیم این نخبگی را روایت کنیم.
حضرت آقا می فرمایند : "امام بزرگوار نهضت ما توانست این تکیه گاه مستحکم فکری را از اسلام استخراج کند. پایه های عمده ی این تفکر همان اصول اسلامی بود که بازشناسی و بازفهمی می شد بدون اینکه مورد بی توجهی قرار گیرد."
پس این یعنی بیانات حضرت امام و آقا را باید دنبال کنیم و الّا فقهمان، فقه فردی می شود.