در امتداد مسیر تربیت اسلامی

در اواسط راهی هستیم که به امید خدا، پایانی بس شیرین خواهد داشت، ولی پرفراز و نشیب که توشه آن ایمان است و صبر

در امتداد مسیر تربیت اسلامی

در اواسط راهی هستیم که به امید خدا، پایانی بس شیرین خواهد داشت، ولی پرفراز و نشیب که توشه آن ایمان است و صبر

دست نوشته و تقریرات یاسر کافی طلبه ی مرکز جامع علوم اسلامی ولی امر عج رشته فقه التربیة- قم المقدسة

  • ۰
  • ۰

جلسه دوم حقوق تربیتی

استاد حجت الاسلام سید نقی موسوی

مقرّر: یاسر کافی

تعریف حقوق تربیتی:

آقای حاجی ده آبادی:

حقوق تربیتی، مجموعه حقوقی است که بیانگر امتیازات متربیان (و مربیان) در بهرمند شدن از آموزش و پرورش در راستای شکوفایی و استکمال خود، در ابعاد مختلف، جسمی، عاطفی و اخلاقی است.

نکته ی این تعریف اینجاست که ایشان فقط به معنای اول حق اشاره می کنند. معنای دوم که حقوق موضوعه بود را مدّ نظر ندارند.

نسبت بین فقه تربیتی و حقوق تربیتی:

از حیث موضوع:

اگر بگوییم که حقوق تربیتی به مجموعه ای است که مربوط به امتیازات و اختصاصات و حقوق موضوعه ناظر است، و موضوع فقه تربیتی که افعال اختیاری مکلفان در تربیت است، در اینصورت بین موضوع دو علم هم پوشانی خواهد بود.

از حیث محمول:

محمولات حقوق تربیتی، از سنخ حق است و جاهایی هم تکلیف را می گوید اما در فقه تکلیف اعم است. یعنی رابطه عموم و خصوص مطلق است. تجویزات حقوق تربیتی از سنخ الزام است ولی تجویزات فقه تربیتی اعم از الزامیات و غیر الزامیات است.

نتیجه ی توجه به این دو نکته از حیث موضوع و محمول، تمام تجویزات دانش حقوق تربیتی، در تجویزات فقه تربیتی است.

از حیث هدف:

هدف دانش حقوق تربیتی، عدالت و امنیت در روابط اجتماعی که بیشتر نیز سبقه ی دنیایی دارد از حیث توسعه، اما هدف دانش فقه تربیت، دارای درجاتی است اهداف اولیه (عملیاتی)، واسطی، غایی است و فقه تربیت متکفل تأمین این سه رتبه ی از هدف است. یعنی هدف غایی دانش فقه تربیت، ساماندهی افعال مکلفان است که فرد به قرب الی الله برسد و اهداف اولیه اش این است که به توسعه برسد.

در اینصورت رابطه ی این دو علم از حیث هدف، عام و خاص مطلق خواهد شد.

از حیث مبنا:

یکی از مبانی، حجیت آوری است. حجیت آور فقه تربیت، شارع است و حجیت آور حقوق تربیت، در عرف سکولا، عرف حقوقدان است.

به عبارتی حجیت دهنده ی به قوانین فقه تربیتی، خداوند تعالی می باشد و حجیت دهنده ی به قوانین حقوق تربیتی، عرف حقوق دان می باشد.

پس رابطه، تباین است.

از حیث منابع و مأخذ:

منابع حقوق تربیتی، از نظر کامندا: رویه ی قضایی (احکامی را که دیگر قضات به آن رأی داده اند)، قانون، عرف و عادت، عقل، دکترین (مجموعه عقایدی که درباره ی توجیه و تفسیر قوانین حقوقی توسط علمای فنّ بیان شده است) می باشد.

از نظر نظام رومی ژرمنی: قانون، عرف و سنت و عادت، رویه ی قضایی، دکترین، اصول کلی.

منبع فقه تربیتی: کتاب، سنت، عقل، اجماع، فطرت

نسبت: عموم و خصوص من وجه.

حداقل و حداکثر حقوق تربیتی:

پیاژه: حقوق تربیتی حداقلی، رفتن به مدرسه است و حقوق حداکثری تربیتی، شکوفایی انسانی می باشد.

در تاریخچه ی نهاد تربیت رسمی یعنی نهاد مدرسه، به معنای مدرنش، آنچه مورد توجه است این است که نهاد مدرسه ی مدرن، با انقلاب صنعتی همراه بوده است و منتقدان لیبرالیستی اعم از بعض لیبرالیستها و مارکسیستها می گویند که مدرسه در فرهنگ مدرنیسم، کارخانه ی نیروی کارسازی می باشد.

تربیت:

تعریف تربیت:

فرآیند مستمر و پویا در جهت رشد همه جانبه ی متربّی، در جهت دستیابی به کمالات وجودی او.

خسرو باقری[1]:

آقای خسرو باقری نظریه ای دارند به اسم نظریه ی انسان عامل. طبق این نظریه، تربیت یعنی ربوبی شدن و برای ربوبی شدن، انتخاب گری و فعالیت آزادانه و آگاهانه شرط می باشد، و عمل متربّی، عامل اصلی در تحقق تربیت است.

با توجه به این نکته، تربیت از سنی است که بلوغ شکل گرفته است و قبل از آن تمهید است نه تربیت. تربیت ، وقتی است که همراه با فعالیت متربّی و انتخاب گری آگاهانه ی متربّی باشد.

نقد آقای ده آبادی بر خسرو باقری:

آقای ده آبادی بر این نظر آقای خسرو باقری نقدهایی وارد کرده است:

اولا صغرویا می دانیم و علم نیز ثابت کرده است که در سنین پایین نیز آگاهی و تصمیم گیری وجود دارد.

ثانیا این مرزبندی که تربیت از بلوغ جنسی شروع می شود، زیاد دقیق نیست. زیرا طبق بیان خودتان، آنچه موجب تحقق تربیت می شود بلوغ عقلی است و این بلوغ عقلی می تواند قبل یا بعد از بلوغ جنسی باشد.

ثالثا اینکه شما تربیت اسلامی را تنها ربوبی شدن دانستید و ربوبی کردن را نادیده گرفتید، این اشتباه است. بلکه بسیاری از آموزه های تربیتی اسلام است که قبل از بلوغ و مربوط به دوران طفولیت است.

رابعا گاهی بعض افراد حتی بعد از بلوغ جنسی، ربوبی نمی شوند در اینصورت طبق نظر آقای باقری باید بگوییم دائما این فرد در مرحله ی تمهید است نه تربیت، فهذا بدیهی البطلان.

بازه ی تربیتی:

بعضی گفته اند ابتدای تربیت از بعد تولد است؛

و بعضی گفته اند ابتدای تربیت از جنینی است.

بعضی گفته اند انتهای تربیت، تا 21 سالگی است؛

و بعضی گفته اند انتهای تربیت، تا گور است.

قلمروی تربیتی:

در باب قلمروی تربیتی، دو مبنا و رویکرد می شود داشت:

گاهی تربیت را به مثابه ی یک مبنا می دانیم؛ یعنی در اینصورت خود تربیت، منشأ و مبدأ حقوق دیگر می تواند باشد. این، یک حق حداکثری خواهد بود. این حق، در طول حقوق دیگر خواهد بود. یعنی در حقوق سیاسی نیز حقوق تربیتی را دخیل می دانیم. طبق این رویکرد، حق تربیت، مقسم حقوق دیگر خواهد بود. طبق این رویکرد، قانونگذار در تمام عرصه های جامعه بایستی قوانین تربیتی را مراعات نماید. این به نگاه ارزشی اسلام نزدیک تر است.

گاهی تربیب را به مثابه ی یک حق می پذیریم؛ در اینصورت یعنی متربی باید از آموزش و پرورش بهرمند شود. در اینصورت، از حقوق تربیتی، دیگر حقوقی نمی شود از آن استنباط کرد. این تعریف، یک حق حداقلی است. این حقوق، در عرض حقوق دیگر مانند حقوق سیاسی و غیره می باشد. طبق این تعریف حق تربیت، قسم حقوق دیگر خواهد بود.

بررسی فطری بودن حقوق تربیتی:

آیا حقوق تربیتی مطابق با فطرت انسان (طبیعت انسان) است یا صرف جعل و اعتبار است؟ به عبارتی حقوق تربیتی از کجا ناشی می شود؟ منشأ حقوق تربیتی چیست؟

الف. نظر اول این است که حقوق تربیتی ناشی از فطرت انسان است و فطرت انسان، اقتضای این حقوق را دارد:

طبق این نظر می گوییم تربیت شدن ، نیاز و ویژگی و توانش انسان است، لذا جزء حقوق فطری و طبیعی انسان است.

ان قلت اول:

با استقراء قوانین تربیتی در می یابیم که بعض حقوق تربیتی مطابق با فطرت انسان است و بعض حقوق تربیتی صرف حقوق موضوعه است و صرف جعل است جهت سامان دادن مسائل اجتماعی. فلذا بایستی قایل به تفصیل شد.

ان قلت دوم:

حقوق تربیتی اگر حقوقی فطری هستند، بایستی ثابت باشد مانند حق حیات که برای همه ی سنین انسان ثابت است حتی برای همه ی انسانها، در حالیکه حقوق تربیتی را بنابر تعریفی که از تربیت می کنید و موقّت است و ابتدا و انتهایی دارد، بایستی موقّت و محدّد باشد، و در اینصورت مطابقتی بین این دو نیست.

جواب:

تربیت مادام العمر است، اما تأکید، بر تربیتِ در دوران کودکی است. پس حقوق تربیت نیز مادام العمر خواهد بود، لیکن توجه بیشتر، بر حقوق تربیتی کودک می باشد.

در نتیجه آنچه به نظر می رسد این است که حقوق تربیتی کودکان ، حقوقی فطری اند که باید جهت دهنده ی دیگر فعالیتهای جامعه دانست.

ب. نظر دوم این است که حقوق تربیتی، حقوقی بشری اند:

حقوق بشر، سه نسل به خود دیده است:

  1. حقوق آزادی های مدنی: مانند حق آزادی بیان؛ حق زندانی و بازداشت بدون دلیل (فردگرایانه)
  2. حقوق اقتصادی اجتماعی: مانند حق برخورداری از آموزش و پرورش (فردگرایانه)
  3. حقوقی که ماهیتی جمع گرایانه دارد: مانند حق محیط زیست سالم، حق صلح و مدارا. بشر مدرن وقتی بر اساس نگاه سود انگار و تمامیت خواه جلو رفت، آثاری بر اساس امانیست فردگرایانه بوجود آمد که ناشی از مدرنیته بوده است و موجب خسارت بر محیط زیست و جامعه گردید، فلذا حقوق جمع گرایانه را جعل کردند.
 

[1] آقای باقری، یک نامه نگاری هایی با آقای هرتس داشته است که در آن آثار آقای هرتس می گوید که تربیت دینی، امری پارادوکسیکال است زیرا تربیت، امری علمی است ولی دین امری خرافی است. و آقای باقری در جواب استدلال می گویند که تربیت دینی امری منطقی است نه پارادوکسیکال. و صرف این اقدام و این ادعا، خود عملی ارزشمند است.

  • ۰۰/۱۲/۲۰
  • یاسر کافی

حقوق تربیتی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی