در امتداد مسیر تربیت اسلامی

در اواسط راهی هستیم که به امید خدا، پایانی بس شیرین خواهد داشت، ولی پرفراز و نشیب که توشه آن ایمان است و صبر

در امتداد مسیر تربیت اسلامی

در اواسط راهی هستیم که به امید خدا، پایانی بس شیرین خواهد داشت، ولی پرفراز و نشیب که توشه آن ایمان است و صبر

دست نوشته و تقریرات یاسر کافی طلبه ی مرکز جامع علوم اسلامی ولی امر عج رشته فقه التربیة- قم المقدسة

  • ۰
  • ۰

جلسه سیزدهم کلام انقلابی: الزامات پرچمداری5- فرمان

حجت الاسلام و المسلمین فلاح شیروانی

مقرّر: یاسرکافی

 

چیستی فرمان:

فرمان یعنی موقف رهبری.

مراد از فرمان یک پدیده ی پویایی است که در عالی ترین سطح بین اندیشه و میدان، تناسب و تعادل و تفاعل ایجاد می کند. از یک طرف سعی می کند اندیشه را به ساحت عینیت نزدیک کند و از طرف دیگر عینیت را به منبعی برای تغذیه ی اندیشه تبدیل می کند.

به عنوان مثال حضرت آقا در مورد حادثه 7 تیر قضاوت می کنند، قابل توجه است:

"وقتى به حادثه‌ى هفتم تیر نگاه مى‌کنیم، معناى بزرگى در این واقعه‌ى تلخ وجود دارد، که با همه‌ى تلخى، آن معنا شیرین است؛ و آن عبارت است از زنده بودن، پویا بودن، بالنده بودن انقلاب اسلامى و نظام جمهورى اسلامى. درست مصداق این آیه‌ى شریفه: «أَ لَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ الله مَثَلاً کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ تُؤْتِی أُکُلَها کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّها» این یک مثال قرآنىِ الهى است که مصداق آن در زمان ما، انقلاب، نظام اسلامى و رهبرى است و تجسمِ آن، امام بزرگوار ماست که این‌ها زنده‌اند؛ درخت بالنده‌اى هستند که ریشه‌هاى آن سالم است، در معرض امتحانهاى گوناگون قرار مى‌گیرد، دچار مشکلات متعدد و گوناگونى مى‌شود؛ اما بعد از برگ‌ریزان و بعد از یک خزان، باز طراوت بهارانه‌ى دیگرى به سراغش مى‌آید و میوه مى‌دهد و برگ و بار نشان مى‌دهد و زنده بودن خودش را به همه ثابت مى‌کند."[1]

همچنین طبق بیانیه ی گام دوم انقلاب، ایشان تأکید دارند که انقلاب یک پدیده ی قدرتمند است ولی امکان ویرایشش است.

در مورد نظام اسلامی نیز می فرمایند که در برابر پدیده ها و موقعیت های نو، فاقد ادراک نیست هرچند به اصول خود شدت پایبند است.

فاصله ی بین مطلوب و فضای حاضر طی شدنی است به مدد قدرت جوانان با انگیزه، پس جمهوری اسلامی نیز متحجّر نیست.

پس انقلاب متحجّر نیست، نظام اسلامی نیز متحجّر نیست و جمهوری اسلامی نیز متحجّر نیست.

تأکید ایشان این است که همواره بایستی در مسیر انقلاب بود و مواظب انحراف بزرگ بود.

حال رهبری با موقعیتی که دارند، سعی می کنند که انحراف بزرگی پیش نیاید و این همان موقعیت رهبری است.

این رهبری پدیده ای بی نظیر است که در کشورهای دیگر نیز مانند آن پیدا نمی شود. یک مدیریت زنده، بالنده، پیش برنده.

ضرورت جایگاه فرمان:

اینجا را مقداری توضیح می دهیم تا مشخص شود که نگاهی که به فرمان و موقف رهبری داریم، نگاه حاجت مندانه ای باید باشد.

در جایی حضرت آقا می فرمایند، رهبری ، مدیریت کلان ارزشی است. گاهی شرایط اجتماعی باعث می شود که مدیران به انعطافهای غیرجایز کشش پیدا کنند، حال در اینجا نظام اسلامی، عنصر رهبری را به مدیران اسلامی اضافه کرده است که این فرسایش ها و کندروی و کج روی ها را مراقب است.

این مسؤولیت، یک مسؤولیت اجرایی نیست؛ دخالت در اجرائیات نیز نیست. مدیریت اجرایی، مسؤولیتش مشخص است؛ بلکه رهبری ناظر بر قوا است به این معنا که از حرکت کلّی نظام مراقبت کند.

رهبری بایستی مدیریت انقلاب کند، نه مدیریت اجرایی. ورود رهبری در میدان به این صورت است اولا طرح مسأله و بسیج افکار عمومی و ثانیا خواستن از دستگاه های اجرایی.

تا کنون نقش رهبری در پیشبرد انقلاب نقش اساسی داشته است.

وظیفه ی انقلابیون نسبت به حوزه ی فرمان:

حال ما در اینجا چند وظیفه نسبت به رهبری داریم:

  1. تحلیل راهبردی رهبری را بدست بیاوریم.
  2. طرح راهبردی رهبری برای صحنه را بدست آوریم.
  3. عملکرد راهبردی رهبری را تحلیل داشته باشیم.

الف. تحلیل راهبردی رهبری:

رهبری علاوه بر تاریخ مندی، تحلیل قوی ای نیز از این وقایع دارند.

در کنار این تاریخ مندی، ایشان یک اشرافی نیز بر حوادث سر صحنه دارند بدلیل اینکه در تحقق این انقلاب و بعد از انقلاب، حضور نزدیک و مستقیم در حوادث انقلاب داشته اند و این موجب تحلیل بسیار دقیق ایشان از گروه ها و جریانات می شود.

لذا ما برای درک رهبری باید دچار مقداری سختی شویم تا بدانیم تحلیل راهبردی ایشان از حوادث الان چگونه است.

ما برای تحلیل رفتار رهبری، بایستی با فضای ذهنی ایشان آشنا باشیم. باید درک کنیم که آقا چگونه دارد به صحنه نگاه می کند. و برای رسیدن به طراز فکری ایشان، بایستی زحمت کشید.

اگر نتوانیم تحلیل های راهبردی ایشان را درک کنیم، بین ما و رهبر جامعه فاصله می شود.

ب. طرح راهبردی رهبری:

یکی از نارسایی های جبهه ی انقلاب این است که با این مقوله ی طرح راهبردی رهبری، چندان آشنا نیست، یا اگر هم آشنایی ای هم است، غنا ندارد، لذا منفعل است. در نتیجه در عین حال که سخت کوشی دارد، صحنه را به کسانی می سپارد که طرح های راهبردی دارند و نمی توانند با رهبری جلو بیایند.

باید برای عملیات، طرح راهبردی داشت نه اینکه بگوییم برویم جلو ببینیم چه می شود.

دشمن ما فکور است. شرق می خواست با غرب دشمنی کند ولی نتوانست زیرا هم در صنعت ضعیف تر بود و هم در فکر کردن.

طرح ما در مقابل جریان غرب که جهان در اختیارشان بوده است، چیست؟

باید یک سوق و قبله به سمت مقاصد پیدا کنیم و مسیرهایی برای رسیدن به این قبله پیدا کنیم.

سؤال ما این است که آیا رهبری طرح راهبردی دارد یا خیر؟

بعضی می گویند رهبری نیاز به طرح ندارد، زیرا قانون اساسی وجود دارد و همین مقدار برای ما بس است.

گلایه ای حضرت آقا از شیعیان دارند، می فرمایند که شیعیان یک سنت درک نکردن امامانشان را راه انداخته اند و می فرمایند شیعیان حاضرند جانشان را برای امام علیه السلام فدا نمایند ولی حاضر نیستند بدانند طرح امامشان چیست. شیعیان در اکثر موارد، فقط رابطه ی عاطفی با امام خود برقرار می کنند.

حال ما داریم همین رفتار را با رهبری نیز انجام می دهیم.

مارق به کسی می گویند که منطق رهبر را قبول دارد ولی طرح رهبر را قبول ندارد، لذا موجود خطرناکی است. مارق از طرح رهبری بیرون می زند.

حال کسی که طرح رهبری را هم نداند، ملحق به مارقین می شود. زیرا طرح را نمی داند و به طریق اولی نمی تواند همراه با طرح رهبری شود. لذا بعضی را می بینید که روی ظواهر رهبری اصرار می ورزند.

برای همین است که تشتت در جامعه ی انقلاب بیداد می کند.

حال در این شرایط ، حضرت آقا بیانیه ی گام دوم را صادر می کنند که یک طرح راهبردی است، ولی برای ما فقط جملاتش جذّاب است.

ج. عملکرد راهبردی رهبری:

برای تحلیل اقدامات و عملکرد این چنین شخصی که برخی ویژگی هایش گذشت و یک ذخیره ی دانایی بزرگی را تحصیل کرده است، ایشان باید وقت جدی ای گذاشت.

 باید خیلی چیزها را کنار هم گذاشت، تا بشود اقدامات ایشان را فهم کرد نه اینکه فقط به یک سخنرانی دقت کرد.

خلاصه ی منظومه ی اندیشه ای مورد نیاز برای اقدام هوشمندانه:

خوب! این اندیشه، میدان، فرمان، یک پیوستاری درست می کند که در زمانی که در مقام اقدام قرار می گیریم از سرگردانی و نگاه سطحی و بی ثباتی نجات پیدا می کنیم.

این پیوستار اینگونه است که از اندیشه توحیدی شروع می کنیم و با تغذیه ی از آن به اندیشه ی اجتماعی می رسیم و با تغذیه ی از آن به اندیشه ی راهبردی می رسیم و در ساحت بعد، تحلیل های راهبردی و در ساحت بعد، طرح راهبردی. که در اینجا تحلیل راهبردی و طرحی راهبردی که باید خودمان داشته باشیم بایستی غنا دهیم با فهمیدن تحلیل راهبردی و طرح راهبردی حضرت آقا.

این مجموعه در نهایت ما را به یک اقدام هوشمندانه می رساند.

 

[1] خامنه‌ای، علی، رهبر جمهوری اسلامی ایران، بیانات، جلد: ۲۷، صفحه: ۲۸، [بی نا]، [بی جا] - [بی جا]

  • ۰۰/۱۲/۲۵
  • یاسر کافی

تربیت انقلابی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی