در امتداد مسیر تربیت اسلامی

در اواسط راهی هستیم که به امید خدا، پایانی بس شیرین خواهد داشت، ولی پرفراز و نشیب که توشه آن ایمان است و صبر

در امتداد مسیر تربیت اسلامی

در اواسط راهی هستیم که به امید خدا، پایانی بس شیرین خواهد داشت، ولی پرفراز و نشیب که توشه آن ایمان است و صبر

دست نوشته و تقریرات یاسر کافی طلبه ی مرکز جامع علوم اسلامی ولی امر عج رشته فقه التربیة- قم المقدسة

  • ۰
  • ۰

ج. انواع نفس شناسی (گونه های نفس شناسی)

انواع نفس شناسی بر اساس مواردی که فعلیت یافته است:

دسته کم در حال حاضر، 4 نوع نفس شناسی فعلی داریم که شاید بشود انواع بیشتری هم داشته باشیم:

  1. نفس شناسی دینی:

از منظر آیات و روایات ، پرسش های نفس شناسی ما چگونه جواب پیدا می کند؟

هنوز محصول مشخصی در این حوزه نداریم، جز بحث های پراکنده ذیل بعض آیات و روایات و صحبتهای عرفا.

در مسیر رسیدن به نفس شناسی دینی، نباید سادگی به خرج داد. در اینجا وارد بحث های اصول و فقهی می شویم.

روش شناسی نفس شناسی دینی:

آنچیزی که فیلسوفان و دین شناسان ما در نقطه ی اوجش به آن رسیده اند، روش تألیفی است.

در غرب، روش تجربی، عقلی، دینی، کشفی و شهودی راه خودش را می رود و رسماً گفته شده است که اگر کسی می خواهد روش عقلی برود، باید روش دینی و کشف را کنار گذاشت.

در حوزه ی اندیشگانی اسلامی، نه تنها این روشها نسبت به یکدیگر تعارض و تناقض ندارند بلکه تعاضد و هم گرایی دارند بلکه باید در یک بستر هماهنگ باید ما را به نتیجه برسانند.

در نتیجه یک نظریه ای دارای اتقان است که با روشهای تألیفی چهارضلعی یا سه ضلعی پیش برود. هرکدام از این اضلاع ، جلوی خطای یکدیگر را می گیرند و واقع نمایی را افزایش می دهند.

علم دینی اعلاء، محور بحث را نقل قرار می دهد ولی به باقی زوایای تجربی، عقلی و شهودی نیز توجه می کند.

در حال حاضر، جایگاه آیات و روایات در فلسفه ارسطویی، در حد مقبولات و مشهورات است ولی در فلسفه ی اسلامی نقش ایندو بسیار بیشتر از این است. همچنانکه شیخ اشراق، شهود را جزو مشاهدات آورد و گفت فرقی بین شهود با مشاهدات تجربی نمی باشد، بایستی جایگاه آیات و روایات را در فلسفه ی اسلامی در جایگاه رفیعی مشخّص کرد.

اصول فقه باید این امر را متکفّل شود که روش تولید علوم دینی چیست، تا اینکه چرخ تولید علوم دینی به چرخش در آید. علم اصول ما در این حوزه ضعیف عمل کرده است.

  1. نفس شناسی عرفانی:

متأسفانه در عرفان، بحث های معرفت النفسی شان به نحو پراکنده می باشد.

در ابتدای منازل السائرین به لایه های نفس انسانی پرداخته شده است.

اگر با روش تألیفی با محوریت عرفانی پیش رویم، علم دینی عرفانی خواهیم داشت.

  1. نفس شناسی تجربی:

بحث های ذیل روانشناسی انسانی می تواند بدیل بخشی از مباحث نفس شناسی ما قرار گیرند؛ همچنین است بحث های فلسفه ی ذهن و علوم شناختی، خیلی به بحث های نفس شناسی ما نزدیک تر است.

علم دینی تجربی با محوریت و هسته ی مرکزی تجربه محقق می شود.

به عبارتی مثلا اگر از طریق آیات و روایات به نظریه ای دست پیدا کردید زمانی آنرا می توانید جهانی کنید که از طریق تجربی آنرا اثبات کنید زیرا روش جهانی، روش تجربی-عقلی است.

یا زمانی می توانید این نظریه را در فلسفه بکار ببرید که با عقل آنرا اثبات نمایید.

پس یک جا هسته ی مرکزی آیات و روایات است و یک جا تجربه و یک جا عقل است.

  1. معرفت نفس فلسفی:

این نفس شناسی، انسجام خیلی بیشتری نسبت به گونه های دیگر پیدا کرده است. این نفس شناسی، بالفعل ترین نفس شناسی ای است که تاکنون دیده ایم از حیث ورود و خروج، روش شناسی و ... .

این رویکرد، رویکرد روشی تجربی، عقلی، نقلی با درصدهای متفاوت داشته است و گوشه چشمی به عرفان نیز داشته است.

ابتدا در دوره ی تاریخ فلسفه اسلامی، روش این نفس شناسی، عقلی-تجربی محض بوده است. یعنی عقلی محض نیز نبوده است بلکه در نفس شناسی، بعضی جاها کاملاً تجربی است ولی تجربه ای که عقل روی آن تسلط محض داشته است.

صدرا، بعد از به پایان رساندن نتیجه ی فلسفی برای نتیجه ی خود گاهی شواهدی از آیات و روایات می آورد.

علامه طباطبایی در تفسیر خود به هیچ وجه از روایات و عقل استفاده نمی کند، زیرا اعتقادشان این است که در تفسیر نباید حضور مستقیم فلسفه و عرفان باشد، همچنین است که در فلسفه می گویند نباید حضور دین و عرفان باشد، لذا از عرفان و آیات و روایات بهره ای در فسلفه ی خود نبرده است.

علی ایّ حال نفس شناسی فلسفی انسجام بسیار بیشتری از نفس شناسی دینی دارد.

ما الان بعد از تحقیقات صورت گرفته، در یک مرحله ی جهش در این بحثها هستیم. اگر در امتداد این مسأله ی فلسفی صدرایی نگاهی عمیق تر به نفس شناسی دینی داشته باشیم و به آیات و روایات توجه کنیم و همچنین به نتایج تجربی نیز توجه داشته باشیم و همچنین است توجّه به داده های عرفانی، می توانیم نفس شناسی را ارتقاء دهیم.

آن زمانی نفس شناسی فلسفی به حد اعلای خود می رسد که آن روش تألیفی با محوریت عقل ناب به فعالیت بپردازد.

یکی از قدیمی ترین مباحث نفس شناسی، در فلسفه ی یونانی ارسطو مطرح بوده است و بعد از دوره ی ترجمه، در دوره ی تحقیق فلسفی[1]، بخش عظیمی از آثار نفس شناسی در آثار ابن سینا است بطوریکه همه ی فیلسوفان بعدی به غیر از صدرا، شرح و توضیح این نفس شناسی است حتی شرح نفس شناسی شیخ اشراق غیر از آن اصل نظریه ی ایشان که قایل به وجود نوری نفس شدند، تماماً حرفهای ابن سینا است.

تا می رسیم به مرحله ی متأخر که نفس شناسی صدرایی است و موضوع بحث این جلسات است.

صدر المتألهین هم به نحو کمّی و هم به نحو کیفی، تأثیرات شگرفی در نفس شناسی ایجاد کردند. مهم ترینش جلد 8 اسفار است که در مورد مباحث نفس است. شواهد الربوبیّه نیز کتابی کم حجم تر در این مورد است.

در فلاسفه متأخر، علامه حسن زاده می باشد که به عنوان فیلسوف نفس مطرح هستند، که در کتاب عیون مسائل نفس، به این مطالب پرداخته اند.

در جلد سوم درآمدی بر فلسفه ی صدرایی، آقای عبودیت نیز به مباحث نفس پرداخته اند.

 

[1] ابن سینا فیلسوف دوره ی تحقیق است نه در دوره ی ترجمه.

  • ۰۱/۰۶/۲۷
  • یاسر کافی

انسان شناسی

علم النفس

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی