در امتداد مسیر تربیت اسلامی

در اواسط راهی هستیم که به امید خدا، پایانی بس شیرین خواهد داشت، ولی پرفراز و نشیب که توشه آن ایمان است و صبر

در امتداد مسیر تربیت اسلامی

در اواسط راهی هستیم که به امید خدا، پایانی بس شیرین خواهد داشت، ولی پرفراز و نشیب که توشه آن ایمان است و صبر

دست نوشته و تقریرات یاسر کافی طلبه ی مرکز جامع علوم اسلامی ولی امر عج رشته فقه التربیة- قم المقدسة

۱ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۱ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

بررسی مکاتب شاخص تربیت اسلامی

مشهد مقدس

زمستان 1400

استاد غنوی مقرّر نظام تربیتی استاد صفایی حائری:

در اندیشه های مرحوم صفایی حائری ، تربیت نقش بسیار ویژه ای دارد و اندیشه ی ایشان اصولاً تربیت محور است. علاوه بر اینکه ادبیات تولید شده ی توسط ایشان حول تربیت بسیار زیاد است ، حتی شروعشان در مباحث مختلف مثلا نظام سیاسی اسلام، یک شروع تربیتی است با اینکه به نظر می رسد که در فضای سیاسی بیشتر ناظر به روند تشکیل و صعود و سقوط قدرتها باشد؛ یا مثلا در بحث انقلاب، تأکیدتشان روی انقلاب فرهنگی است.

نقاط کلیدی نظام تربیتی استاد صفایی حائری :

اولین دغدغه ایشان، استناد و اصالت طرحشان است که مستند به مدارک دینی و عمدتاً آیات قرآنی باشد.

این دغدغه از ابتدا برای ایشان همیشه بوده است.

همین طور می بینید که ایشان، قایل به یک نحو انسجام مستقل طرح مباحث دینی می باشند.

از نگاه ایشان دین یک مجموعه ای نیست که نیازمند به عاریه گرفتن از جاهای دیگر باشد. ایشان تفکیکی نبودند و اعتقاد زیادی به ارج نهادن اندیشه های دیگر بودند ولی به انسجام مباحث دینی قایل بودند. یعنی قایل به نظام وارگی معارف دینی بودند. خلاصه اینکه ایشان دغدغه ی بالایی داشتند در استناد.

در استناد نیز دغدغه ای داریم که آورده هایی از فلسفه و عرفان داریم که در عین احترام، گاهی اوقات با برداشهای قرآنی ممزوج می شود و در برداشت قرآنی ما تأثیر می گذارد.

تربیت از نگاه دینی، آغاز همه چیز بود. مثلا وقتی طرح نظام ها را ارائه می دهد و می خواهد نظام های دینی را ارائه دهد، اول نظام تربیتی است بعد از آن نظام فکری و بعد نظام اخلاقی و ... است؛ که واقع رفتار رسول خدا نیز از ابتدا بر تربیت بود.

اهداف تربیت از نظر ایشان:

ایشان با توجه به آیات قرآن که هدف هدایت را تصویر می کند، اهداف تربیتی را مشخص می کنند:

  1. آزادی: با توجه به آیاتی مانند انا هدیناه السبیل.... . به این معنا که انسانها باید امکان انتخاب پیدا کنند. انسانها دارای پیش داوری های متنوعی هستند؛ و اگر کسی می خواهد انسان را به مرحله ی انتخاب برساند، باید قدرت های متنوعی داشته باشد.

و در انتها نیز شما نیستید که انتخاب می کنید و تشکیل جامعه ی دینی در ابتدا موکول به این است که مردم جامعه پاسخ به دعوت اسلامی دهند.

  1. و انزلنا الحدید فیه بأس شدید؛ هدف دوم اجتماعی که در دعوت انبیاء می بینیم این است که همه ی شرایط را فراهم کردند که انسانها خودشان قیام کنند. تربیت باید به قیام انسانها بیانجامد.

ایشان تصویر متفاوتی از قسط و عدل داشتند. حرکت انبیاء در جهت قسط می باشد و مخالفین انبیاء قاسطین هستند که ضدّ قسط هستند.

  1. اقامه ی جامعه ی دینی؛ زمینه های لازم برای درگیر شدن و قیام و تشکیل جامعه ی اسلامی. "و انزلنا الحدید فیه بأس شدید"

ایشان تأکید شدیدی بر پرهیز از التقاط داشتند که به دو شکل ممکن است رخ دهد: صرف گرفتن نظرات غیر اسلام یا آمیختن نظر اسلام با غیر اسلام.

استاد گلپایگانی مقرّر نظر شهید مطهری:

شاخص های مباحث شهید مطهری در باب تربیت:

تعریف تربیت:

شهید، تربیت را ساختن و صنعت نمی دانند. تربیت مثل درست کردن یک لوح سفیدی برای یک فرد نیست. تربیت اینگونه نیست که یک خمیرمایه ای مانند فرزند داشته باشد مانند مومی که می خواهد آنرا آنگونه که می خواهد بسازد. تربیت فن شکل دهی حالات نیست. نمی خواهد فقط ملکه ای ایجاد شود.

تربیت یعنی به فعلیت درآوردن استعدادها و قوای وجودی متعادلاً و متوازناً. یعنی یکبار می خواهید فرزند را درست کنید ولی یکبار می گویید این فرزند همه چیز در وجودش دارد فقط باید آنرا شکوفا کنید. مثلا در این دانه ی سیب، بطور بالقوه یک درخت سیب است و شما نمی خواهید درخت سیب را درست کنید بلکه می خواهید شکوفا کنید این استعداد درون دانه ی سیب را و آشکار کنید این استعداد را.

فایده ی این تعریف:

کل نظام تربیتی و آموزشی با این تعریف می تواند تغییر کند. الان نظام آموزش و پرورش می خواهد کودک را بسازد یا شکوفایش کند؟ صرف ریختن علوم در ظرف وجودی این کودک، نظام انباشت، نظام حفظ، تربیت نیست.

برای به فعلیت درآوردن تربیت چه باید کرد؟

این بحث متوازن و متعادل بودن پرورش، در بحث شهید جدی است.

ایشان سه عامل برای تحقق تربیت بر می شمارند:

  1. آزادی یعنی رفع مانع
  2. امنیت
  3. ایجاد زمینه که مراد همان تغذیه ی تربیتی است؛.

مثلا یک گیاه را در نظر بگیرید. این برای رشدش نیاز به محیط مناسب دارد جهت تغذیه. دوم باید مانع نداشته باشد. سوم باید مواظبت کنیم از این گیاه که کسی لهش نکند.

در اینصورت ترس، نمی تواند عامل تربیتی باشد.

بحث متعادل بودن در تعریف تربیت یعنی چه؟

انسان سه حیطه ی وجودی، تربیت عقلی و معرفتی، تربیت قلبی، تربیت بدنی دارد.

تربیت عقلی:

تربیت عقلی، چگونه محقق می شود؟ با همان سه ویژگی آزادی ، تغذیه، امنیت.

ولی برای اینکه عقل تربیت بشود، حتما و حتما باید نظام فکری وجود داشته باشد. اگر در مغز ما انباشت اطلاعات حاصل شود، صرفا اینجا خفگی تربیتی برایش حاصل می شود نه تربیت فکری.

نظام یعنی بجای اینکه انباشت دانش داشته باشید، بینش دارید. یعنی نیاز فکری شما در چه حیطه ای است، در همان مورد معرفت کسب کنید.

تربیت قلبی:

یا همان تزکیه. اخلاق بیشتر به اخلاق قلبی احاله می شود.

تربیت بدنی:

در اسلام روی کار به عنوان تربیت بدنی تأکید می شود تا ورزش. بدن مرکب عقل و قلب است.

شروع تربیت از کجاست؟

بسیاری معتقدند که اصل تربیت باطن انسان است ولی درست این است که تربیت شروعش باید از ظاهر باشد. برای تربیت کودک شهید می گویند که از ظاهر شروع کنید . ولی توجه شود که ظاهر شرط لازم است ولی شرط کافی نیست. بعضی در تربیت، ظاهر را در نظر نمی گیرند و می گویند مهم قلب است.

آیا تربیت دست خداست یا دست مربّی است؟ آیا انسان اصلا باید وارد بحث تربیت شود زیرا هدایت دست خداست؟

بحث شهید این است که شاید بین هدایت و تربیت باید جدا کنیم. مثلا در آن دانه ی سیب که تبدیل به درخت سیب شود، دست ما نیست ولی کاشتن این دانه دست ما می باشد. تربیت یعنی انجام آن سه مؤلفه ولی اینکه با انجام این سه مؤلفه، دانه به درخت سیب تبدیل شود این دیگر دست ما نیست.

لذا تربیت برنامه ریزی می خواهد. اینکه مقدار کود چقدر باشد، نوردهی چقدر باشد و ... همه در تبدیل شدن این درخت سیب مؤثر است.

در باب عوامل تربیتی نیز، ایشان 12 عامل ذکر می کنند.

حال این سؤال است که اول ما باید خود را تربیت کنیم و بعد دیگران یا همزمان می تواند باشد؟

در اندیشه ی شهید، تربیت دیگران همزمان با تربیت خود است.

استاد وکیلی مقرّر علامه طباطبایی:

حضرت علامه، بطور تخصصی وارد تربیت نشده اند و بایستی نظر ایشان را از آثاری مانند المیزان اصطیاد گردد.

طرح راهبردی علامه در تربیت:

  1. نگاه توحیدی پایه و اساس نظام تربیتی توحیدی ایشان می باشد.
  2. باور به وجود خداوند متعال و معاد. نتیجه ی معاد، ادراک حقیقت توحید می باشد.
  3. مبنای انسان شناسی مبنی بر اینکه بالاترین سعادت انسان رسیدن به درجه ی ولایت است. یعنی بین چیزی و چیزی هیچ چیزی فاصله نباشد. انبیاء آمده اند که انسان را به مقام ولایت سیر دهند.

در ادبیات اسلامی بجای تربیت، بیشتر تزکیه استفاده شده است.

  1. هدف نظام تربیتی، رسیدن به مقام ولی اللهی و ادراک مقام توحید در تمام شؤون.

تربیت در این فرآیند شکل می گیرد که نقطه ی اصلی تربیت این است که ابتد به متربّی بیاموزانیم و سپس دائما تذکر و یادآوری داشته باشیم. و اولین نقطه ی آموزاندن، آموزاندن توحید و مفهوم توحید است. اگر شخص توحید را به شکل صحیح بفهمد، خودبخود از صفات رذیله خارج می شود.

به تعبیر دیگر نظام تربیتی علامه، یک چرخ دنده ی محوری وجود دارد که اگر این را تغییر دهیم، بقیه ی چرخ دنده ها تصحیح می گردند که عبارت باشد از توحید. هرچند می شود روی تک تک چرخ دنده ها تمرکز کرد ولی الگوی راهبردی نیست.

ایشان می فرمایند این از معجزات تربیتی قرآن کریم است.

ایشان می فرمایند بحث تربیت را در مقام عمل، باید از مسأله ی نماز آغاز کرد و آنقدر پیچ و خم نمی داده اند. نماز از منظر ایشان، یعنی توجه و تذکر به توحید.

از نظر علامه، بقیه ی جنبه های دیگر تربیت مانند تربیت عقلی یا تربیت بدنی، جنبه ی مقدمی دارد. تمام نظام فقهی و اخلاقی ما بسط یافته ی مسأله توحید است.

پس از نظر ایشان اولین چیزی که می خواهید به شخص بیمار مأیوس ارائه دهید، توضیحی از توحید است. زیرا شخص ناامید و مأیوس، نمی داند که علت العلل خداوند است و نمی داند که با کجا بایستی متصل شود.

  • یاسر کافی