در امتداد مسیر تربیت اسلامی

در اواسط راهی هستیم که به امید خدا، پایانی بس شیرین خواهد داشت، ولی پرفراز و نشیب که توشه آن ایمان است و صبر

در امتداد مسیر تربیت اسلامی

در اواسط راهی هستیم که به امید خدا، پایانی بس شیرین خواهد داشت، ولی پرفراز و نشیب که توشه آن ایمان است و صبر

دست نوشته و تقریرات یاسر کافی طلبه ی مرکز جامع علوم اسلامی ولی امر عج رشته فقه التربیة- قم المقدسة

  • ۰
  • ۰

مسأله اول: مزاج و موالید ثلاث

اولین بخش از فلسفه را که در علم النفس بررسی می کنیم، بررسی مرحله ی طبیعی انسان است.

یکی از بخش های فلسفه، بخشی است که به طبیعیات پرداخته شده است تحت عنوان شناخت حقیقت عالم مادّه. لذااین بحثی که می خواهیم داشته باشیم، جزو طبیعیات فلسفی است نه جزو طبیعیات.

توضیح مزاج و موالید ثلاث:

توضیح ماده و صورت:

مقدمتاً اینکه عالم ماده متشکل از جسم است.

جسم، متشکل از دو جزء است. یک جزئش عبارت است از شدن و شوندگی؛ قابلیت تبدّل. مراد حکماء از مادّه همین است نه آنچیزی که در فیزیک مطرح باشد.

فرق مادّه ی فلسفی با مادّه ی در فیزیک این است که :

اولا این ماده ای که در فیزیک می گویند، ماده ی ثانیه است برخلاف ماده ی اولی، که قوه ی محض است. یک وقت می گوییم هر شیئی می تواند هرچیزی شود، مثلا ماده ی این کتاب می تواند پرنده شود، این ناظر به ماده ی اولی است ولی وقتی می گوییم این چوب الان استعداد نزدیکش است این است که می تواند خاکستر شود، این می شود ماده ی ثانیه. ماده ی ثانیه، تعین یافتگی ماده ی اولی است. پس اینکه می گویند این شیئ، الان می تواند به فلان چیز تبدیل شود، در اینجا توجه به ماده ی ثانی است. ماده ی ثانی، یعنی ماده ی تعیّن یافته یعنی شوندگی معیّن.

تمایز دوم بین ماده ی فلسفی و ماده ی فیزیک در این است که ماده ی در فیزیک مقابل با انرژی است، در حالیکه ماده ی در طبیعیات شامل انرژی نیز می شود.

حیث دیگر در تمام اجسام، جنبه ی فعلیت است. یعنی تمام دارای های کنونی غیر از آن دارایی شوندگی؛ که در اصطلاح فلسفی به آن صورت گفته می شود. شوندگی نظارت به آینده دارد ولی صورت ، نظارت به دارایی های کنونی و ناظر به وضعیت کنونی شیئ دارد. به این صورت، صورت جسمیه نیز می گویند.

صورت جسمیه، مجموعه ی دارای های بالفعلی است که در تمام اجسام وجود دارد و در تمام اجسام نیز پیدا می شود، مانند امتدادهای سه گانه ی طول و عرض و عمق.

تذکر:

در تجزیه و تحلیل های فیزیکی و شیمیایی نمی توانیم بین ماده و صورت تجزیه کنیم بلکه اینها تحلیل عقلی است. البته اینکه می گوییم صورت و ماده، ناشی از تحلیل عقل است یعنی نه اینکه واقعیت خارجی نداشته باشند بلکه به این معنا است که برای جدا کردن آن در عالم خارج، هیچ چاقوی جراحی نمی تواند این دو را از هم جدا کند بلکه فقط با تحلیل عقل است که می شود این دو را از هم جدا کرد. در عالم خارج نمی شود بعد شوندگی و بعد فعلیت و دارایی جسم را از هم جدا کرد.

در بحث ماهیت و وجود نیز همین گونه است که می گوییم تحلیلی عقلی است.

انواع صورت:

صورت بر دو نوع است:

الف. صورت جسمیه که بحثش گذشت.

ب. صورت نوعیه:

در انواع اجسام دیده می شود که جدای از آن آثار و فعلیتهای مشترک بین همه ی اجسام، یک سری آثار، مختص بعضی اجسام است، که حال فلاسفه اجسام را بر اساس این آثار طبقه بندی کرده اند، که به عنصر، ارکان عالم، اسطقسات، ارکان نخستین، امر بسیط نام برده می شود.

علت اینکه به عنصر، بسیط گفته اند به تبع انواعی است که بعد از این عناصر قرار گرفته اند و الّا تمام این عناصر چهارگانه از سه بعد تشکیل شده اند یا اینکه خودشان از اجزای دیگری تشکیل شده اند. بحث این است که این عناصر چهارگانه که خودشان نیز مرکّب هستند، پایه ی مرکّبات بعدی قرار گرفته اند. عنصر یعنی امر بسیطی که پایه ی مرکّبات بعدی است.

با توجه به مطالب فوق، صورت نوعیه یا همان عناصر بر چهار قسم است:

  • آب
  • خاک
  • هوا
  • آتش.

این چهار عنصر غیر از آن 104 عنصر است که در علم شیمی نام برده می شود.

طبق یک زاویه ی نگاه، عناصر جهان این چهارتا است و طبق یک زاویه ی دید نگاه، عناصر جهان 104 تا است.

به عبارتی در نگاه فلسفی، آن کلی ترین اشیایی که سازنده ی اشیای دیگر می باشد، این چهار جسم می باشند و هیچ مانعی هم ندارد که طبق دیدگاه علم شیمی بگوییم که مثلاً مواد مرکب از عناصر 104گانه هستند.

به عبارتی طبق دید علم شیمی همین چهار جسم آب و باد و خاک و آتش نیز تشکیل یافته از آن عناصر 104 گانه می باشند؛ اما این نباید باعث شود که ما، آن تقسیم بندی مواد چهارگانه و ترکیب مواد دیگر از این 4 ماده ی اصلی را منکر شویم؛ مخصوصاً طبق نگاه تعلیمی و ادبیات دینی ما، توجه به این 4 عنصر بسیار مهم است، که مغفول مانده است؛ مثلا طب سنّتی بر اساس عناصر اربعه کار می کند.

حال در هریک از این اجسام چهارگانه، دو کیفیت فعلی و انفعالی وجود دارد، با غلبه ی یک کیفیت بر دیگری؛ مثلا در خاک هم خشکی است و هم سردی. یعنی هم یبوست و هم برودت، ولی با غلبه ی خشکی.

توجه شود که با توجه به اینکه این عناصر چهارگانه خودش از ذرات دیگر یا به عبارتی عناصر شیمیایی دیگر ترکیب یافته است، باعث می شود از ترکیب این عناصر چهارگانه با یکدیگر، ترکیبات متنوّعی حاصل می شود، ولی بر تمام این ترکیبات، یک نظم طولی یا عرضی حاکم است.

بعد از اینکه 4 طیف از اجسام را ذکر کردیم و بعد از مسأله ی صورت جسمیه ی نوعیه، امتزاج عناصر در یکدیگر طرح می شود.

امتزاج:

دو بحث در اینجا مطرح است:

الف. امتزاج دو عنصر بطوریکه درصد دوعنصر آنچنان غلبه دارد که عنصر دیگر را ملحق به خودش می کند. در اینجا مزاج شکل نمی گیرد. مثلا در ترکیب عنصر آب و آتش، عنصر آب آنچنان غلبه دارد که نمی گذارد آتش اثری از خود بگذارد.

ب. امتزاج دو یا چند عنصر بطوریکه درصد دو یا چند عنصر به گونه ای است که در تعامل کیفیات با یکدیگر می باشد و موجب تحقق یک شیئ جدیدی با یک سری آثار جدید می باشد. این امتزاج به گونه ای است که کسر و انکسار غلبه ی کیفیات عناصر شود و به یک کیفیت معتدله دست پیدا کنیم که وضعیت موجود شباهتی با وضعیت عناصر آن نداشته باشد، در اینجا می گوییم مزاج شکل گرفته است.

توجه شود مزاج خودش یک کیفیت است نه جوهر؛ یعنی می گوییم از ترکیب این عناصر یک جوهری شکل گرفته است که این مزاجش است.

انواع موالید ثلاث:

حال در اینجا فلاسفه به سه نوع مرکب می رسند که به آن موالید ثلاث گویند. یعنی تولد یافته از آن عناصر چهارگانه:

مولود نخستین: معدنیات

مانند نفت، گازوییل، زغال سنگ. که از ترکیب آب و خاک تحت یک شرایط ویژه ای حاصل شده اند.

ترکیب عناصر از ضعیف ترین معدِنی (گچ) تا پیچیده ترین معدِنی (مرجان ها).

مولود ثانی: نباتات

بعد از معدنیات، به مزاج نباتی که یک ترکیب جدید با آثار خاص جدید مانند تغذیه، رشد، تولید مثل می رسیم. از ضعیف ترین نبات تا پیشرفته ترین نبات (نخل). حالات حیوانی نخل خیلی زیاد است ولی هنوز احساس و ادراک بوجود نیامده است.

مولود ثالث: حیوانات

از ضعیف ترین حیوان که فقط حس لامسه دارند (کرمها)، تا پیچیده ترین حیوانات که افزون بر حس لامسه، حس باصره نیز دارند، افزون بر اینکه حافظه دارند تا برسید به حیوانات نزدیک به انسان ، تا برسید به انسان.

فارق حیوان با دو گروه قبلی، حرکت ارادی می باشد از ضعیف ترین اراده تا قوی ترین مراتب اراده.

رابطه ی بحث موالید ثلاث و مزاج با حوزه ی تربیت:

با توجه به بحث موالید ثلاث و مزاج، بحث های زیر در تربیت پیش می آید:

  • اعتدال مزاج جسمانی:

مزاج های برتر باعث شکل دادن مرکّبات پیچیده تری می باشد. بطوریکه اعدل مزاج های انسانی، در معصومین علیهم السلام وجود دارد؛ و تناسب های روح و جسم در اینجا مطرح می شود. بحث تغذیه در اینجا مطرح می شود.

  • اعتدال مزاج روحانی:

مزاج روحانی تشکیل شده است از فرهنگ های متفاوت.

  • تعامل مزاج جسمانی با مزاج روحانی:
  • شکل گیری طب سنّتی:

مسأله ی طبایع غالب بر افراد که در تربیت اهمیت فوق العاده دارد.

مثلا در باب تربیت، آن کسی که مزاجش عاطفی است، شما باید عقلانیت او را رشد دهید نه جنبه ی عاطفی اش را و الّا دچار

  • استعدادیابی:

اگر بگوییم که اولین پایه و رکن تربیت، استعدادشناسی است حرف گزافی نگفته ایم. استعدادیابی در تراث فلسفی با توجه به سه مؤلفه ی زیر می باشد:

اقلیم های متفاوت، قیافه های متفاوت یا همان وراثت، مزاج شناسی.

  • خلقیّات متناسب با مزاج ها:

یکی از حوزه هایی که ذخایر قابل توجهی در مورد آن داریم همین حوزه ی تأثیر مزاج ها بر خلقیات می باشد.

  • حرف و شغل های متناسب با مزاج ها:

رج. جلد 4 اسفار که مربوط به طبیعیات فلسفی است.

رج. استعدادیابی در حکمت اسلامی

رج. تهذیب الاخلاق ابن مسکویه

بیان نکته ای:

عنوانی در عرفان است تحت "مشارب انبیاء".

یک بحثی است که در عرفان مطرح شده است و در خصوص انبیای الهی مطرح کرده اند ولی در واقع خصوصی به ایشان ندارد و آن این است که مشربهای متنوّع انبیاء مطرح شده است.

از منظر بحث ما عرفا اعتقاد دارند که هر انبیاء مشرب خاصی از تربیت سلوکی فردی اجتماعی دارند هرچند که همگی در بستر صراط مستقیم هستند لیکن بحث سبل مطرح است.

مشرب نوحی با مشرب سلیمانی با مشرب موسوی با مشرب یحیوی؛ مثلا عمدتاً بین مشرب عیسوی که مشرب عشق و محبت و توجه به رحمت الهی در آن شدید است ولی در مشرب موسوی، آن شدت و حدّتش بیشتر بوده است. بعضی انبیاء مشربهای تنزیهی شدید بوده است و در نهایت در مشرب رسول الله با مشرب جمعی در ارتباطیم که تمام مشرب در حد اعتدالش می باشد.

در عرفان از این عنوان با قلب نیز نام برده می شود، قلب موسوی، قلب عیسوی، قلب ابراهیمی. مثلا نزدیک ترین مشرب به مشرب رسول الله، مشرب ابراهیمی است.

فلذا مشارب متفاوت در ذیل عنوان امر به معروف و نهی از منکر، فرق می کند.

  • ۰۱/۰۶/۲۷
  • یاسر کافی

انسان شناسی

علم النفس

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی